مرنجان دلم را که این رسم وفا نیست نگارا بجز تو کسی در دل ما نیست
ندیدم کسی را از آن دم که تو بودی چه آسان همگان را زچشمم بربودی

ای عزیز جانم نیمه پنهانم بی تو پریشانم ای همه وجودم
دلِ عاشق مرا بردی گرچه که آزردی دلخوشیم بود که در بند تو بودم

سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی

دل بریدن هات حکمت داشت دلبر داشتی

از دل من تا لب تو راه چندانی نبود

من که شعر تازه میگفتم تو از بر داشتی دلبر داشتی

امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر

تا هر کجا که می بردت بال و پر ببر

تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده ای

این بارم از زمین و زمان دورتر ببر

اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است

جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر

بخشی از آهنگ غزل مهدی یغمایی

دارد زوال زخم دلم بسته میشود بازم به میهمانی آن نیشتر ببر

خود را غزل به بال تو دیگر سپرده ام هرجا که دوست داریام امشب ببر ببر

امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر تا هر کجا که میبردت بال و پر ببر

ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده‌ ای 

وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده‌ ای

ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من 

لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده‌ای

گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت

فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیده‌ای؟

بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم

وز ناوکت پرخون شدم از من چرا رنجیده‌ای؟

ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده‌ ای 

وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده‌ای

داری دور میشی از دستام داری میری از این خونه
یه کاری با دلم کردی که از بغضت دلم خون ِ

داری چشماتو میبندی میگیره نبض احساسم
به جز تو هیچکسُ دیگه نه می بینم نه میشناسم

بخواب آروم گُل ِ بیتای بی تاب
بگو جزتو تو قلبم جای کی هست

دارم میسوزم از داغ نبودت
بیا بازم بخون واسم یکی هست

یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسمو اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه

لالایی کن گله پونه بهشتت خواب و رویا نیست
مسافر بودی از اول زمین که جای خوبا نیست

از من بگریزید که می خورده ام امشب
با من منشینید که دیوانه ام امشب

یک جرعه آن مست کند هر دو جهان را
چیزی لبت ریخت به پیمانه ام امشب

دلم خواست از خونه بیرون زدم  دلم خواست و زیر بارون زدم

مگه میشه بغضم رو پنهون کنم  نمی تونم این سخت و آسون کنم

دلم بی هوا واسه تو تنگ شد  کم بودت تو دنیام پر رنگ شد

نبودی که تو غصه درجا زدم  دلم خواست و دل به دریا زدم

چقدر خاطره داره یادم میاد  چقدر سخته سر درد این روزها

تو هر گوشه ی خونه یاد تو هست  چقدر خونه نامرده این روزها

یه رویا حرف مونده تو دلم اما
هنوزم بی تو با بی حرفی می سازم
روی موهام اینقدر برف باریده
که پشت شیشه آدم برفی می سازم
تو طولانی ترین پاییز من بودی

که زیر برف مهرت تو دلم افتاد
انار سرخی بودی که شب یلدا
روی چادر نماز مادرم گل داد
منو این جشن غمگین منو این برف سنگین
منو روزای تلخ و منو این چای شیرین

تو قلبت آسمون و خونه دادی  که رنگ آسمونا رو بگیری

نمی ذارد که صد طوفان بترسی نمی ذارم که یک قطره بگیری
خلیج تا ابد ایرانی من به وقت گفتنت آبی ترینم
کی می خواد اسمت و از من بگیره

تا وقتی زنده و صاحب نشینم
خلیج تا ابد ایرانی من به وقت گفتنت آبی ترینم
کی می خواد اسمت و از من بگیره تا وقتی زنده و صاحب نشینم

نترس از بازی این بچه موج ها
که دریا ترسی از بازی نداره

پاییز تنهایی مهدی یغمایی

زدم باز زیر بارون و شب سرد خیابونو
بیاد هر دوتامون دلم خیلی برات تنگه
هوای سرد پاییزی چه روزای غم انگیزی
کجا اشکاتو میریزی که اینجوری دلم تنگه

راهی واسه جبران این تنها شدن نیست
دستی که حق دارم بگیرم حق من نیست
من با نگات از خیر آرامش گذشتم
آرامشی که بی تو دنبالش نگشتم

آهنگ تو با منی مهدی یغمایی

من از دوری تو مثل
شبای جاده می ترسم
من از هر کی که مثل من
بهت دل داده می ترسم

یه جوری رفتی تو قلبم
یه جوری گیره احساسم
که هیشکیو به غیر از تو
به رسمیت نمی شناسم

اندوه تو شد وارد کاشانه ام امشب
مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب

صد شکر خدارا که نشسته است به شادی
گنج غمت اندر دل ویرانه ام امشب

اهنگ کنار تو مهدی یغمایی

ازت میبینم عاشقم باشی
دارم گم میشم که تو پیداشی

بمون با چشمات سر به زیرم کن
اگه آزادم تو اسیرم کن

دلم میخواد کنار تو بمونم تا خودم باشم
به یاد تو بخوابم تا به یاد تو فقط پاشم

نگاهم میکنی ساده فرو میریزه احساسم
یه مدت می شه که انگار نگاهاتم نمی شناسم

باهام حرف میزنی اما نگاهت سمت دیواره
دلم رفتنو می شناسه که اینقدر دلهره داره

میگیرم دستاتو وقتی میدونی این یه تصویره
آخه چند وقته که رفتی یه مدت می شه که دیره

چمدونتو خودم جمع کردم کنج دیواره برو بردارش
چیزی تا رفتن تو نمونده و چیزی تا بغض منو تکرارش

یه قدم مونده بری از پیشم یه قدم مونده تا من داغونشم
دیگه هیچ حرفی نداری واسه من یه قدم مونده تا من ویرونشم

آهنگ تو نیستی از مهدی یغمایی

چرا بارون میباره  هوا دلشوره داره
نه پای رفتنی هست  نه وقت انتظاره

تو نیستی تو نیستی  اینا همش بهونمه
رفتی و اسم تو  هنوزم رو زبونمه

میدونم سخته که از خونه دلگیرم

کجا از یاد من میری کجا میسوزم از ریشه

کجا دست میکشم از تو ، کجا دردم تموم میشه

یه شب راحت نخوابیدم همش کابوس تنهایی

یه عمره رفتی از پیشم یه شب تنهام نمیذاری ، تنهام نمیزاری

کجا ازیاد من میری صدات کی میره از گوشم

بشم خیس کدوم بارون بشه عطرت فراموشم

کجا از یاد من میری صدات کی میره از گوشم

یک شب رویایی وقتی تو اینجایی
من مات و مبهوتم بس که تو زیبایی
با خط چشماتو شالی که می بندی
شیرینی جذابی وقتی که می خندی
بی هوا چشماتو با دستام میگیره

شاید منو حدس بزنی
از روی عطر من باز منو می شناسی
تو عاشق این عطر منی
من چتر دستامو رو چشمات میگیرم

خورشید این شب ها فانوس چشماته
روشن دنیامو من با تو آرومم
سرمای دست من محتاج دستاته

با من بمون تا رویامو سر کنم
دنیا رو از عشق تو خبر کنم

آهنگ هر چی شد از مهدی یغمایی

با تو دلهره میگذره انگار
منو تا ته قصه نگه دار
تو دل من واسه شک جایی نذار

منو جا نذاری توی تردید
کسی حالمو جز تو نفهمید
به هر چی خواست دل من با تو رسید

تو چشات اگه عشقُ نبینم
یه بغل غمه بی تو ، تو سینه م
به کجا بی تو برسم

چقدر عاطفه داره نگاهات
منو تنها نذاره نگاهات
بی عشقت میره نفسم

تو اونقدر عاشقم بودی که هیچ وقت
نمی خواستی کسی جاتُ بگیره
ببین کی جا زده ، اونی که می خواست
یه روزی پای احساسش بمیره

همیشه فکر دردای تو بودم
من از دردم بهت چیزی نگفتم
چه جایی دست از دستم کشیدی
همون جایی که ترسیدم بیافتم

یه عمر سر به راهته این دل اما
تو کاری غیر آزارش نداری

همه زندگیمو به پات ریختم مگه میشه قلبت ازم سیر شه

تو هم با من و عشق همراه شو زمانو نگه دار نذار دیر شه

همه زندگیمو به پات ریختم شاید بغض تنهاییمون وا بشه

به حرفام یکم بیشتر فکر کن شاید تو دلت عشق پیدا بشه

بگو برمیگردی پیشم بگو پیش من می مونی

نگو قلبت مال من نیست نگو از من رو گردونی

خیال نکن عشق یه حرف ساده ست
درسته که یه وقتا بی اراده ست
بذار یکم ریشه بده به جونت
تازه می فهمی که چه فوق العاده ست

عشق یه مقصده یه جور رسیدن
اما بهت راهو نشون نمیده
وقتی ازش ببری و جدا شی
هیشکی برات دست تکون نمیده

عشق یه اتفاق فوق العاده ست

با گریه می خوابم بدجوری بیتابم
تنهایی بی رحمه دلتنگ بارونم

حال منو تنها اونه که می فهمه
تو این شب برفی این خونه

با یک شمع روشن نمیمونه
از شاخه تنها چیزی نمیمونه

حق با زمستونه تنهاییم با من بدجوری درگیره

شدی بهترین حس دنیای من
همه ترس من از عذاب توئه
کسی که نمی تونه شادت کنه
با این حال و روز انتخاب توئه

تو پیدا شدی تا نذاری یه عمر
اسیر یه رویای مبهم بشم
همین خونه با تو بهشت منه
تو حوا شدی تا من آدم بشم

واسه حس این لحظه ممنونتم
همین لحظه که بسته به جونمی
نمیشه تو رو دید و عاشق نشد
تو چی دیدی از من که دیوونمی

آهنگ تیتراژ برنامه شب کوک مهدی یغمایی

من عاشقت شدم با تمومه قلبم با تمومه وجود
احساس من نسبت به تو کم شدنی نبود

دوست داشتنت خدا همیشه واسه من عین عبادته
با تو آروومو خیالم یک عمر راحته

تو اوج درگیری دستامو میگیری وقتی حواسم نیست
نزدیکتر از پیرهن یا از رگ گردن غیر از تو واسم نیست وقتی حواسم نیست

من عاشقت شدم با تمومه قلبم با تمومه وجود
احساس من نسبت به تو کم شدنی نبود

دوست داشتنت خدا همیشه واسه من عین عبادته
با تو آروومو خیالم یک عمر راحته

آهنگ ستاره های سربی

نباشی خونمون پاییز میگیره
هوای زندگی بی تو نفس گیره
بری عاشق شدن از حافظت میره
بری عاشق شدن از حافظت میره

همین جا رو همین گوشه ی دنیا رو
همین دلتنگی و دلواپسی هارو
همین ها رو توی قلبت نگه دارو
خودت رو دست این کابوس نسپارو به من برگرد

کد پیشواز قطعه دوم آهنگ ستاره های سربی

همین جا رو همین گوشه دنیا رو

همین دلتنگی ها و دلواپسی ها رو

همین ها رو توی قلبت نگه دار

خودتو دست این کابوس نسپار به من برگرد

از این اسرار از این سرگیجه تب دار

از این احساس با تو از خودت بیزار

از این بیراهه رفتن دست بردار

داره دق میکنه از دوریِ تو این دلِ تنگ
تو رو عاشق میکنم بیخودی با خودت نجنگ

درِ خونه رو نبستم شاید از راه برسی
وقتشه بیای به داد هر دوی ما برسی

تو دلم یه دنیا حرف یه دنیا حرفِ گفتنی
اما هیچی نمیگم تا تو یه حرفی بزنی

بخشی از آهنگ یادته مهدی یغمایی

رفتی و مرور این خاطره ها
روز و شب ذهنم و درگیر میکنه

قلب من میشکنه و دستای تو
واسه ی نجاتمون دیر میکنه

روزای بدون تو، تو خونه نمیمونم

یه گوشه گم و پرتم، من بی تو نمیتونم

روزای بدون تو، با بغض گره خوردم

از دلخوشی ها دورم، بدجور کم آوردم

هر ثانیه یک ساله، دلگیر همه دنیا

یادت نره بهت گفتم، من منتظرم اینجا

هرطور دلت می خواد، هروقت که حس کردی

هرجا که دلت لرزید، می تونی که برگردی

از تو نمیشه بد گفت از تو نمیشه رد شد
با تو نمیشه بد کرد با تو نمیشه بد شد با تو نمیشه بد شد
بی تو نمیشه خوش بود بی تو نمیشه خندید
تو رو نمیشه کم خواست تو رو نمیشه کم دید

خیالم راحته با تو گرفتم غم دنیاتو
همش منتظرم تا تو بگی خیلی دوسم داری
خیالم راحته با تو گرفتم غم دنیاتو
همش منتظرم تا تو بگی تنهام نمیذاری تنهام نمیذاری

بخشی از آهنگ حسادت مهدی یغمایی

تو نسبت به من بی تفاوت شدی
این از طرزِ رفتار تو روشنه
یه چیزی بگو پس چرا ساکتی
بگو این چه حسیه که با منه

بگو این چه حسیه که پیش تو
همین جوری گیجم تو ناباوری
فقط خیره موندم به عکسای تو
قبوله تو خیلی ازم سرتری

قبوله برو تا من عادت کنم
به عشق جدیدت حسادت کنم

چیزی نمونده بود تا دلهره بره
تا با چشاش به من از عاشقی بگه
چیزی نمونده بود تا عاشقش کنم
چیزی نمونده بود تنها فقط یه کم

فکر کردم بعد از این دنیا تو دستای ماست
فکر کردم میشه ازش بیشتر از اینا خواست
اما تموم شدم برای اون چه زود
سهمم از زندگی به خدا این نبود

تو که منظور منو از چشام میفهمی
حرفمو اونجوری که من میخوام میفهمی

تو که انگار منو بهتر از خودم میشناسی
تو که حالا بیشتر از خودت رو من حساسی

همین که هستی باش  به این قشنگی باش
من عشقتُ خواستم و میخوام با همه سختی هاش

چه کردی که به دل من نشستی
که با عشق و احترام 
هنوز پیش تو میام هنوزم تو رو میخوام

چه کردی که بی تو بی میلم به عشق
بی تو بیزارم از عشق دیگه حتی جونمو 
به پات میذارم از عشق بی تو میبارم از عشق

همه حسمو عشقمو قلبمو
همه فکرمو ذکرمو ذهنمو
همه شوقمو ذوقمو روحمو
از این لحظه میدم به دستای تو

همه اخمتو زخمتو دردتو
همه شرمتو ترستو لرزتو
همه بغضتو شکتو اشکتو
می گیرم دیگه از تو و حستو

هیشکی اینجوری که من دوست دارم دوست نداره
که بمیره واسه دوست داشتن تو به روت نیاره
هیشکی اینجوری که من دوست دارم دوست نداره
که بمیره واسه دوست داشتن تو به روت نیاره

سرنیزه های،لشکر شب را نگاه کن
سرهای این قافله بالاست با حسین

با خون خود،به قله ی تاریخ رفته است
زخم تمام مردم دنیاست با حسین

آزادگی به قیمت خون می شود شبی
این آخرین وسوسه ی ماست باحسین
وقتی دلی به وسعت دریاست با حسین

امشب به صحرا بی کفن  جسم شهیدان است
شام غریبان است

امشب نوای کودکان  بر بام کیوان است
شام غر​یبان است

امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند تا صبح و گریانند

خبر آوردن از لب دریا
همه ی چشمه ها رو سوزوندن
تیغ های برهنه تو ساحل
دست ماه قبیله رو خوندن

کوزه ها رو پر از سراب کنید
همه بچه ها رو خواب کنید

کجایی ای نوگل پرپر ای علی اصغر ‌ای گل احمد
گلویت شد پاره از پیکان این نباشد مادر مرا باور
تو بودی هم بازی طفلان زیب دامانم ای گل خندان

شهنشه بردت سوی میدان با رخی زرد و با لبی عطشان
که شاید رحمی کنند ات آن بی حیا لشکر ای علی اصغر

هنوزم طرحی از بارون تو عمق تلخ چشمامه
غمی هم قد رویاهام تو قلب سرد دنیامه
من از روزایی میترسم که پشت مرز تقدیرن
از اینکه حتی فرداهام تو دستای تو میمیرن

حلالت میـکنم اما هنوزم از تو دلگیرم
حلالت میـکنم اما نمیتونم که برگردم

از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب
شاید تو میخواهی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها زیر درخت شب

میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب
ای ماجرای شعر و شب های جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب

تو دنیا هیشکی جز من نمیخواد
همه دلخوشیا نصیب تو باشه
مگه میشه اون که دوست داره
بتونه یه لحظه رقیب تو باشه

آماده آماده آماده بودم
اومده بودم که کنار تو ببازم
اومده بودم که کنار تو بتونم
امید به فرداهامو با تو بسازم

چقدر خوبه که ازم بردی و
چقدر خوب شد که بهت باختم
چقدر خوب شد که برای یه بار
من این دلخوشی رو برات ساختم

تو دنیا هیشکی جز من نمیخواد
همه دلخوشیا نصیب تو باشه
مگه میشه اون که دوست داره
بتونه یه لحظه رقیب تو باشه

آماده آماده آماده بودم
اومده بودم که کنار تو ببازم
اومده بودم که کنار تو بتونم
امید به فرداهامو با تو بسازم

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه

بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها را یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدن دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم تو که میدانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

حلالت میکنم اما هنوزم از تو دلگیرم
تو میخندی و من آروم تو دست گریه میمیرم
حلالت میکنم اما نباید از خودم رد شم

تو گم میشی و من اینجا تو رو با گریه میبخشم
تقاص آرزوهامو کجای قصه پس دادی
که از اوج پریدن ها به خاک گریه افتادی

کجای جاده پرواز چراغ راه رو گم کردم

آهنگ دلبر داشتی پیشواز قطعه شماره 3

قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود آنچه در پیراهن من بود باور داشتی

دشتی از آهو در این چشمت به قشلاق آمده آن چشم دیگر داشتی

شرح عشقت را من از شور پدر پرورده ام قصد خون خلق را از شیر مادر داشتی

آهنگ دلبر داشتی پیشواز قطعه شماره 2

حیف از آن حرفی که من یک عمر در دل داشتم

آه از آن اندیشه هایی که تو در سر داشتی

خاطراتم را چه خواهی کرد گیرم باد برد

بیت هایی را که از من کنج دفتر داشتی

بخشی از آهنگ نگارا از مهدی یغمایی

مرا میکشانی به هر سو که توانی شکایت ندارم تو چون در دل و جانی
اگر بیقراری دلیلش غم عشق است ببین عاشقان را که عالم همه عشق است

ای عزیز جانم نیمه پنهانم بی تو پریشانم ای همه وجودم
دلِ عاشق مرا بردی گرچه که آزردی دلخوشیم بود که در بند تو بودم

ای عزیز جانم نیمه پنهانم بی تو پریشانم ای همه وجودم
دلِ عاشق مرا بردی گرچه که آزردی دلخوشیم بود که در بند تو بودم